رو تخت بهداری...
خسته...زخمی...
صدای تیر و ترکش شب گذشته هنوز تو گوششه...
لباسش داغونه...
مو و صورتش کلا گل آلود
...دست چپش گچه...
با دست راستش بزور واسه عکاس و دوربینش ، دستش رو بلند کرد...
با وجود این شرایط و اوضاع"یه لبخند قشنگ رو صورتش نشسته که می ارزه به کل دنیای امروزمون
/ریشوهای با ریشه
شهید سید محمد عبدالملک شامی یکی از رهبران انصار الله یمن که در انفجار چند هفته پیش صنعا زخمی شد ، در یکی از بیمارستانهای تهران به شهادت رسید و در بیروت کنار مزار شهید عماد مغنیه به خاک سپرده شد.
سمت چپ شیخ نعیم قاسم جانشین دبیرکل حزب الله لبنان.
پیکر شهید «مروان عباس عیسى» با کنیه «مرتضی» یکی از رزمندگان حزب الله و مقاومت اسلامی لبنان که در حین انجام وظیفه جهادی به شهادت رسید روز گذشته در روستای عیترون تشییع شد
روستای کوچک عیترون در جنوب لبنان که در جریان جنگ ۳۳ روزه مورد هجمه شدید دشمن صهیونیستی قرار گرفت اما هیچگاه از جمعیت خالی نشد یکی از جوانان خود را تقدیم اسلام و مقدسات اسلامی کرد
منطقه درعا تل قرین محل شهادت سید الشداء فاطمیون شهید توسلی و رضابخشی و جلیقه پاره پاره شهید فاتح در دست...
/خزاعی
صدای شهید مدافع حرم ، شهید مهدی صابری ، فرمانده گروهان علی اکبر ع نیروی مخصوص تیپ فاطمیون دقایقی قبل از شهادت ...
خیلی سوز داره ، خیلی درد ... اونــها کجا من کجا .. 
صوت :
دقیقا مقابلمون، تکفیریهای لعنتی اند/ تعدادِ زخمی هامون رفته بالا/
دلمون گرمه به حضرت زینب /
دو تا شهید دادیم، هشت تا زخمی، ولی دلمون گرمه که راه خوبی رو انتخاب کردیم/
شارژِ موبایلم تموم شده، دیگه زیاد نمیتونم صحبت کنم /
چون مموری های گوشی ام رو برداشته بودم، حافظه ای برای ضبط فیلم ندارم .( نفس عمیقی می کشد و ادامه می دهد ) : اگه ما رو بعد دیدید که هیچ، توفیق ازمون سلب شده/ یا حسین ...
اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید/ خیلی بد کردیم ، خیلی /
بندگی خدا رو نکردیم ... ( هق هق گریه امانش نمی دهد ) ..(با بغضی در گلو به سختی می گوید) :" خدایا بنده خوبی برات نبودم" ...( ادامه می دهد ) : شرایطِ سختیه / گریٓم نه از ترس بود/ از اینکه بندگی خدا رو نکردم بود.
یا حسینِ زهرا ...
( صدای تک تیر اندازها قطع نمی شود ، ادامه می دهد ) : این خمپاره اخری، یکی از بچه ها، پای چپش قطع شد/ دستام الان پر خونه / موبایلم هم، همینطور/ الان پایِ قطع شدش، یه طرف، تنش یه طرف .."یا حسین، یا حسین" ...
( گویا یکی از نیروهایش اجازه عقب نشینی می خواهد ، فریاد می زند ) : نه نه ! عقب نشینی تو کار نیست، سنگر رو حفظ کن ! سنگر رو حفظ کن !!!
( در اخر، پشت بیسیم از هم رزمانش می خواهد اگر میتوانند کسی را بفرستند که برایشان اب ببرد، که پاسخ منفی است ! ).می گوید : یا علی ، کربلا، یا علی کربلا ...
لینک صوت : http://fa.nasrtv.com...e.php?lid=11275
طبق برنامه هباریه رو تا 10 شب یکسره کردیم، تل قرین جلو مون بود بین ما و کفرناسج مرکز ثقل تکفیریها. فاصله ش با ما همش 2.5 کیلومتر بود. راه هبارهیه – تل قرین غیر عملیاتی بود خطر مین و دید دشمن، نمی شد زرهی بره. می دونستیم اگر بمونیم تکفیریها از رو تل کاملا مسلط به ما و بقیه هستند اما اگر می گرفتیمش ورق بر می گشت ما مسلط بودیم و اونا زیر دست، روبرو می شدیم با ارباب اصلیشون اون طرف مرز، امکانش بود برسیم به تل. بیشتر از این، منتظر مون نبودن، میشد رسید و گرفتش.
ابو حامد با مخابره به حضرات پشت خط گفت امکانش هست تل قرین رو بگیریم، از اون طرف با مکث گفتن اگه امکانش هست، بسم الله. ساعت 12:00 شب 3 گروه شدیم و رسیدیم پای تل، گروه اول به مسئولیت ابو حامد باید از وسط تل بالا می رفت، گروه دوم جناح چپ تل رو بعهده داشت با مسئولیت فاتح و گروه سوم جناج راست تل بود با مسئولیت یکی دیگه از دوستان.
بالا رفتیم درگیری شدید شد، نور انفجار، بوی باورت و دود... فهمیدیم که واقعا منتظرمون نبودن یک ساعت از نیمه شب گذشته رسیدیم رو تل، تل رو گرفتیم.
اعلام کردیم تل قرین پاکسازی شده داریم تثبیتش می کنیم. بچه های حزب الله محور شمالی بودن اماده بودن برای تلول فاطمه، حمریت و سلطانه، تعجب کردن که تل قرین رو گرفتیم خودشون رو جمع و عزمشون رو جزم کردن و زدن به تلول فاطمه، حمریت و سلطانه تا صبح یکسره شون کردند.
صبح خروس خون می شد، ارباب های تکفیری ها رو روی تل های دیگه دید. می دونستیم این شروع بازیه واقعیتش هم همین بود. بچه های شنود خبر اوردن که مخالفین گروه گروه و دسته دسته، نعره زنان درحال امدن به اینطرف هستن، وسط ما بودیم. صدای مخابره اومد از پشت خط، شنیدم که به ابو حامد گفت شاهکار کردی شاهکار، شاخ اسرائیل رو شکستی.
تکفیر ها شروع کردن گروه اول ، دوم ، سوم ... پشت سر هم حسابوشون از دسته مون در رفته بود. توپخانه ارتش از دیر عدس نمی تونست دقیق پوشش بده، تنها بودیم در مقابلشون. ابو حامد همه رو جمع کرد گفت غیرت حیدری لازمه باید ببینن و بفهمن غیرت حیدری چیه...
زرهی نمی تونست بیاد، ما هم فقط اسلحه سبک داشتیم با چند تا پیکا و ار پی جی 7، در عوض اونطرفی ها تا دلت بخواد منابع و امکانات داشتن، خمپاره های اسرایئلیشون هم نقطه می زد.
بعضی هاشون رسیدن سر تل، درگیری سینه به سینه بود و رو در رو، می زدمیشون جنازهاشون میشد جون پناهمون و مرمی هاشون می شد مهماتمون، کلاش هامون بعد 4 یا 5 خشاب جوابمون میکرد اما کلاش های اونا بود در اطرافمون.
ساعت از ظهر گذشت، کم طاقت شده بودن. بچه های شنود خبر اوردن که تکفیری ها می گن فاطمیون تل رو طلسم کردن، راست می گفتن تل رو طلسم کرده بودیم طلسم غیرت حیدری،
یک یا دوتا گروه شون می رفت عقب، جاش دو یا سه تا گروه دیگه میامد با رجز خوندن پشت مخابره. یک ساعتی می گذاشت که اونا هم دست از پا دراز تر نصف نفراتشون رو می گذاشتن و بر میگشتن.
دم غروب دیگه شل شدن فهمیدن که اینطوری نمی تونن ادامه بدن، داشتن بر می گشتن سمت کفرناسج و جاهای دیگه، تل عنتر جنوب مون بود و اذیتمون می کرد. 18 نفر شهید و نزدیک 50 نفر زخمی داده بودیم از اونطرفی ها هم تا 180 نفر رو شمرده بودیم.
تونستیم نفسی بکشیم. همه خسته بودیم از شب قبل شروع هباریه کسی نخوابیده بود نزدیک 48 ساعت. ابو حامد از همه از خسته تر، فرماندهی که علاوه بر مسئولیت فرماندهیش، از جنگ تن به تن هم سرافراز بیرون اومده بود.
رفتم طرفش، فاتح هم اومد چند کلمه صحبت کردیم. باید، باید میامدم پایین تل یعنی ابو حامد و فاتح ازم خواستن که برم پایین تل برای کار مهمی. اومدم پایین تو چند ثانیه 3 صدای انفجار رو شنیدم طبیعی بود، اگه صدایی نمیامد عجیب بود. از تل عنتر 3 موشک شلیک شده بود و هدف هم تل قرین. تا قدم رو برداشتم که ادامه بدم به سمت پایین خش خش مخابره امد یکی داد زد حاجی حاجی رو زدن، ابو حامد رو زدن. دنیا رو سرم خراب شد هنوز 10 دقیقه نشده بود که تنها هاشون گذاشته بودم ابو حامد و هم فاتح ، تو دید اخر دیدم که کنار هم و پشت به پشت نشستن...
برگشتم بالا نمی دونم چطوری. می دونستم که ارباب هاشون می بیننمون ، اما مگه می شد نرفت، ابوحامد اونجا بود، فاتح اونجا بود.
رسیدم به سنگر دود بود و خاک، ابو حامد رو دیدیم اما کوتاهتر از همیشه، ابو حامد بالاتر از شانه چیزی نداشت.
فاتح هم اونطرف تر افتاده بود ... رفتن هر دوتاشون، فرمانده و معاون تیپ فاطمیون با هم رفتن با هم پرواز کردن...
سه شنبه 7 عضو تیپ فاطمیون در شهر مشهد تشییع خواهند شد.
شهدا علیرضا توسلی، رضا بخشی(فاتح)، نعمت اله نجفی، جاوید یوسفی، سیدحسین حسینی، سیدمحمود حکیمی و سیدقاسم سادات میباشند
شهادت افتخار افرین، بزرگ مدافع حریم حرم عصمت اهل بیت، فرمانده بزرگ و دلاور تیپ سرفراز فاطمیون شهید علیرضا توسلی ( ابو حامد) و همچنین معاون دلیر ایشان (فاتح) را خدمت حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه تبریک و تسلیت عرض می کنیم.
شهید علیرضا توسلی ( ابو حامد)
شهید سرفراز، ابر مرد مدافع حرم، فاتح نبرد ملیحه، شهید "فاتح"، معاون عملیاتی تیپ دلاور و خط شکن فاطمیون دیروز یکجا با فرمانده دلیر خود ابو حامد در بلندی های تل قرین استان درعا در راستای وجیبه الهی به فیض عظمایی شهادت رسید...
ساختمان های پشت سر شهید، چهار قلو های معروف ملیحه در نزدیکی مخابرات الجویه هست که با فتح این 4 ساختمان بدست فاتح، ملیحه برای مخالفین سقوط کرد
شهید "فاتح"
محمود محمد عسیلی اهل لبنان در سن 22 سالگی ، 30 سال پیش در چنین روزی در جبهه های دفاع مقدس ایران، در حال نبرد با متجاوزان بعثی صدام، به شهادت رسید.
پی نوشت:جبهه شیعیان مرز نمیشناسه.همچنانی که الان در سوریه و عراق از شیعیان سایر کشورها هم به شهادت می رسن.
مسئله اینجاست که صهیونیسم جهانی و وهابیت نمیخوان شیعیان قدرت بگیرن.
نبرد بین حق و باطل از چندین سال قبل شروع شده.
تا زمان ظهور امام زمان (عج) هم ادامه خواهد داشت
یازده تن از شیعیان شهر دمشق در عملیات شکست محاصره نبل و الزهرا واقع در حومه شمالی حلب در روزهای اخیر به شهادت رسیدند.
همچنین هجده نفر از رزمندگان گروه حزب الله نجباء عراق در عملیات ناموفق شکست محاصره نبل و الزهرا در حومه شمالی به شهادت رسیدند
حسن حمود (نور حولا) از رزمندگان حزب الله در راه دفاع از مقدسات به شهادت رسید
یکی از شهدای دیروز از بچه های نبل و زهرا در صفحه فیسبوکش نوشته بوده :
به زودی به حق امام علی ، راه رو برات باز می کنیم ای نبل!
الی جنات الخلد.
شهید طاهر یونس
حساب فیسبوک شهید
ظهر امروز، ۲۸ بهمن ماه، پیکر مطهر مدافع حرم حضرت زینب کبری(س) در بهشت زهرای تهران، تشییع و تدفین شد.
شهید "نقیب الله هزاره" از رزمندگان "تیپ فاطمیون" پند روز قبل در جریان نبرد با تروریست های تکفیری در سوریه، شربت شهادت نوشید. پیکر پاک او، با حضور جمعی از بستگان، آشنایان و همرزمانش، در قطعه ۵۰ از گلزار شهدای بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
"تیپ فاطمیون" یگانی است که مجاهدانِ افغان تبار، برای دفاع از حرم زینبی، به عضویت آن درمی آیند. این تیپ از فعالترین یگانهای شرکت کننده در جنگ علیه تروریست های تکفیری است. متاسفانه شهدای "تیپ فاطمیون" در تهران، بسیار مظلومانه و در سکوت رسانه ای تشییع و تدفین می شوند. در مراسم تشییع شهید هزاره نیز تنها تعداد محدودی از بستگان و آشنایان وی حضور داشتند.
شهید «سید آیت الله حسینی» از داوطلبان مدافع حرمین شریفین در سوریه بود که پنجم بهمن ماه جاری در درگیری با گروهکهای تروریستی به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
این شهید ۲۶ ساله از مهاجرین افغانستانی بوده و خانواده اش در مهدیشهر سکونت دارند.
تصاویر زیر متعلق به شهید حسین شاکری ، ایرانی تازه شهید شده در عراق است.
شهید "محمد علی حسن أبو الحسن" که توسط صهیونها در قنیطره ترور شد.
روز عاشورای 2014 در بیروت در حال تامین امنیت عزاداران حسینی
شهدا خیالتون راحت ...نگران نباشید ... ما هستیم
پدرم اگر تو رفتی ما هستیم ... پایداریم چون شما ، استواریم چون شما ...
ما هستیم ...
بودن را از شما آموختیم ...
ما هستیم .
از بهشت آسوده مرا بنگر ...
شهادت شیخ مشتاق الزیدی از علما و فعالان حوزه علمیه نجف در جبهه های مبارزه با داعش
چه مردان شریفی پر کشیدند خوشا بحالشون
حضور سید محمد رضا سیستانی فرزند سیدعلی سیستانی در تشییع جنازه شیخ مشتاق الزیدی
سردار حاج حمید تقوی یکی از افتخارات منطقه کوت عبدالله مرکز شهرستان کارون و فرزند روستای ابودبس روستایی از توابع بخش مرکزی اهواز در درگیریهای منطقه بلد در استان صلاح‌الدین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
این سردار بزرگ که فرماندهی محور سامراء را بر عهده داشت در درگیری با تروریست‌های تکفیری داعش به اسطوره‌ای بی‌بدیل تبدیل شد.
دلاورمردی‌های این مجاهد بزرگ در دفاع مقدس و جنگ تحمیلی هشت ساله به عنوان سند استقامت و پایداری ایرانیان در صحیفه تاریخ و خاطره زمان ثبت و ماندگار است.
اما مجاهد غیرتمند سال‌‌های متمادی جهاد علیه مستکبران عالم، تنها مزدش شهادت بود تا با ریختن خون پاکش بر شن‌های کربلا به مرید و مرادش لبیک بگوید.
ایشان عصر روز شنبه هدف تک‌تیرانداز تکفیری داعش قرار گرفته و به شهادت رسیده است.
پ.ن : وقتی برای مراسم اربعین وارد نقطه مرزی شدم و از مرز ایران به منطقه کنترل پاسپورت و مهر ورودی تو عراق رسیدم دو تا عکس برام خیلی جالب بود وقتی وارد یه کشور دیگه میشه معمولا عکس رهبراون کشور رو می بینی ولی عکس امام خامنه ای و حاج قاسم سلیمانی تو اداره دولت عراق اونم از نوع نظامیش برام خیلی جالب بود ولی حالا دارم به جواب سوالم می رسم چون سربازان و سرداران باوفا و شهادت طلبی این بزرگواران در عراق دارن که در قلب مردم عراق جا دارن.
شادی روح مطهر سردار بزرگوار شهید حمید تقوی صلوات
خدایا ما را قدردان شهدا قرار بده
دختر شهید علی عادلی
شادی روح مطهر شهید علی عادلی صلوات
نقل قول از یکی از نزدیکان شهید:
الان خبر شهادت یکی از آشنا ها اومد
خیلی گل و دوست داشتنی بود
کوچیک که بودم خیلی سر به سرم میذاشت
یادمه بهش میگفتم من ایران تو عراق باهم بجنگیم
بهش میگفتم عمو عراقی
عمو عراقی توو بلد عراق شهید شد
دلم واسش تنگ میشه .. خوش ب سعادتت عمو عراقیه مهربون:'(
ان شا... ماهم لیاقت پیدا کنیم...اللهم الرزقنا
شهید اهل اهواز و از یادگاران هشت سال دفاع مقدس بوده.
فرمانده عملیات سامرا و ضواحی سامرا سردار حمید تقوی به آسمان پرکشید.
دنیا برای اهلش ما وغم تو مولا
عشق تو روزی ماست ، داغ تو مانده با ما
دل بی تو ناشکیباست هر دل که جا بماند
ما را به کاروانت کی می رسانی آقا
پیکر این شهدا در تابوت‌هایی پیچیده در پرچم سوریه با شعارهای «لبیک یا زینب(س)» و «لبیک یا حسین(ع)» خیابان‌های محله‌های شیعه نشین سوریه را پیمود و پس از طواف در حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) در گلزار شهدای زینبیه به خاک سپرده شدند.
شادی ارواح مطهر شهدای مدافع حرم صلوات
/alen عزیز
امروز مراسم تشییع 27 نفر از شهدای درگیریهای جبل شاعر در مزار شهدای طرطوس برگزار شد .
ماجد رازوق سرباز ارتش سوریه که در راه دفاع از وطنش به شهادت رسید .
اما شهادتش باعث نشد که در عروسی خواهرش شرکت نکند... 
ماشالله به صبر خانواده
